آ م ا د ه س ا ز ی
عشق یکطرفه چیست و در عشق های یک طرفه چه باید کرد؟

عشق یکطرفه چیست و در عشق های یک طرفه چه باید کرد؟


 

عشق یک طرفه عشقی است که میل به معشوق در آن امری ذهنی است. یعنی عاشق درافکار و پیش فرضهایش باور دارد که معشوقش به او علاقه مند است و او ازاحساسات معشوقش بی اطلاع است.

روانشناسان این حالت را بیش از آنکه نوعی عشق بنامند آن را نوعی بیماری روانی به نام "پارانویا" می دانند. عشق های یک طرفه نوعی بیماری روانی محسوب می شود. در برخی موارد اشخاصی وجود دارند که دیوانه وار به کسی علاقه مند هستند و تصور می کنند که آن شخص نیز آنها را دوست دارد. اما اینها تنها در مخیله او وجود دارد زیرا در مواقعی ممکن است شخص دیگر یا او را دوست نداشته باشد و یا در مواقعی حتی او را نشناسد!

این حالت نوعی بیماری پارا نویید است این نوعی جنون عاشقی است. این حالت حالت عادی و معمولی نیست زیرا در حالت عادی اگرکسی به شخص دیگر علاقه مند شود ولی بداند که عشق و علاقه اش یک طرفه است بی شک از آن عشق دست بر می دارد. ولی زمانی که شخص دچار پارا نویید باشد از این عشق یک طرفه دست بر نمی دارد واژه علمی که به این نوع بیماری "عشق بی وصال "گفته می شود.

در بیماری پارانویید هزیانی بارزوسازمان یافته وجود دارد.زیرا فرد حرف ها و باورهایی دارد که کاملاً اشتباه است. به عنوان مثال از علاقه به فردی سخن به میان می آورد و معتقد است که آن فرد هم به او علاقه مند است اما به علت کم رویی آن را بیان نمی کند. و یا اینکه فرصت ابراز آن را نکرده است.

در این حالت فرد در نوع تفکر و نگاهش به جامعه و افرادش متفاوت می شود. بیمار پارانویید تفسیر هایش از جامعه و آدمهایش فرق می کند و معتقد است که دیگران هستند که نمی خواهند من به معشوقم برسند. و معتقد است معشوقش او را دوست دارد ومخالفت های دیگران مانع وصال اوست.در این بیماری فرد بشدت افسرده می شودالبته قصد من این نیست که بگویم همه عشق ها اینگونه است بلکه منظور برخی از این عشق هاست که ما آنرا به عنوان عشق بی وصال و یا عشق یک طرفه می نامیم.

 

وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟


واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می‌کنیم که آن فرد تنها کسی است که می‌تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی‌توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی‌توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می‌توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می‌شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
 
فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت‌ترین قسمت است. تا می‌توانید گریه کنید، بعد همه عکس‌ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می‌آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می‌اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می‌کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می‌برید. این کار باعث می‌شود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه‌ های دیگر زندگی هم نگاه کنید.
 
عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی‌گذارد. به ‌جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می‌گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.
 
عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده‌اید و به نظر می‌رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می‌شوید که می‌تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.