“نگاه نسبت به ازدواج و تجرد باید تغییر کند. در حال حاضر نگاههایی وجود دارد که خوشبختی و موفقیت یک زن را با ازدواج و مادر شدن او برابر میداند و همین نگاه بار سنگینی را به دختران مجرد وارد میکند. این باور غلط باید اصلاح شود. اگر بتوانیم این نگاه را اصلاح کنیم خانوادهها نیز فشاری به این دختران وارد نمیکنند تا تحت هر شرایطی ازدواج کنند”.
تنهایی و افسردگی، دختران مجرد را تهدید میکند
دختران مجرد با دغدغهها و مشکلات مختلفی دست و پنجه نرم میکنند که یکی از بزرگترینِ این مشکلات را میتوان احساس تنهایی دانست، احساسی که اگر به درستی مدیریت نشود، افسردگی و مشکلات ناشی از آن را در پی خواهد داشت.
مهمترین مشکل این دختران افسردگی است چون با نزدیک شدن به سن 40 سالگی دچار بحران میانسالی میشوند و از آنجاییکه تاکنون ازدواج نکردهاند، احساس شکست در زندگی به آنها غلبه میکند. از اینرو، انزوا و گوشهگیری را انتخاب میکنند که همین مسأله آسیبهای زیادی را متوجه خودشان و اطرافیانشان میکند. بسیاری از این دختران در سنین کمتر به دلیل کمالگرایی به دنبال گزینههای بهتری برای ازدواج بودند و به همین دلیل گزینههای زیادی را رد کردند و به نقطهای رسیدند که یا خواستگاری ندارند یا اینکه از خواستگارهای اولیه پایینتر هستند. این زنان نمیتوانند انتخاب مناسبی براساس ملاکهای شخصی خودشان داشته باشند و همین موضوع باعث میشود در روند ازدواج به مشکل برخورند و احساس شکست و افسردگی کنند.
مردان برخلاف زنان در سنین پایینتر کمالگرایانه نگاه نمیکنند اما وقتی سنشان بالای 30 سال میرود، کمالگراتر میشوند. بنابراین، مردانی که سن بالایی دارند، عمدتاً با این دختران ازدواج نمیکنند و بیشتر دخترهای با سن پایینتر را بهعنوان همسر انتخاب میکنند. به همین دلیل سن تجرد قطعی در زنان تا حدودی پایینتر است و بعد از سن 35 سالگی شانس آنها برای ازدواج کمتر میشود و پس از 40 سال هم امکان ازدواج برایشان بسیار پایینتر میآید.
یکی دیگر از مشکلات دختران مجرد فشارهایی است که از سوی خانواده به آنها وارد میشود و مشکلات مضاعفی را برایشان ایجاد میکند؛ بهگونهای که حتی ممکن است برخی از آنها تن به ازدواجهای غلط بدهند تا بتوانند از بار این فشارها بکاهند.
گاهی خواستگار دختر برای او مناسب نیست اما ممکن است دختر تحتتأثیر فشارهای خانواده به ازدواج با او تن بدهد و همین انتخاب غلط سبب بروز مشکلاتی میشود؛ در حالیکه گاهی ازدواجنکردن بهتر از ازدواج غلط است.
یکی دیگر از نیازهای طبیعی هر انسانی نیازهای جنسی و غریزی اوست که تأمینشدن این نیازها سلامت روانی افراد را در پی دارد. از سوی دیگر، هر مرد و زنی در مرحلهای از زندگی خود نیاز به داشتن خانواده و همچنین فرزند را احساس میکند و این نیاز با رسیدن به مرحله میانسالی و کهنسالی بیشتر میشود. درواقع، زنان و مردان علاوه بر نیاز به قرار گرفتن در نقش همسری، نیاز دارند نقشهای مادری و پدری را ایفا کنند که این امکان برای دختران مجرد در سن بالا وجود ندارد.
ضرورت تغییر نگاه خانوادهها و جامعه به تجرد
هر فردی چه مجرد و چه متأهل با توجه به ویژگیهای شخصیتی و محیط زندگی خود با مشکلات و چالشهایی مواجه است که باید در جهت برطرفشدن این مشکلات و رسیدن به یک زندگی سالم تلاش کند. دختران مجرد نیز از این قاعده مستثنی نیستند. همچنین، نگاه خانوادهها و اطرافیان باید نسبت به تجرد تصحیح شود که همین موضوع میتواند تأثیر بهسزایی در سلامت روانی افراد مجرد داشته باشد.
نگاه نسبت به ازدواج و تجرد باید تغییر کند. در حال حاضر نگاههایی وجود دارد که خوشبختی و موفقیت یک زن را با ازدواج و مادر شدن او برابر میداند و همین نگاه بار سنگینی را به دختران مجرد وارد میکند. این باور غلط باید اصلاح شود. اگر بتوانیم این نگاه را اصلاح کنیم خانوادهها نیز فشاری به این دختران وارد نمیکنند تا تحت هر شرایطی ازدواج کنند. این در حالی است که در حال حاضر خانوادهها هم بابت تجرد دخترشان تحت فشار هستند چون مادر در هر جا حاضر میشود از او راجع به ازدواج دخترش سؤال میپرسند و در این باره اظهارنظر میکنند که همین صحبتها موجب آزار پدر و مادر میشود و آنها هم فشار مضاعفی روی فرزندشان وارد میکنند. گاهی میبینیم دو آدمی که مناسب هم نیستند با هم ازدواج میکنند تا از این فشارها رهایی پیدا کنند اما درواقع، زندگی ناموفق و آشفتهای برای خود رقم میزنند.
دختران مجرد باید فعالیتهای اجتماعی خود را افزایش دهند
یکی دیگر از راهکارهایی که به منظور سلامت روانی دختران مجرد توصیه میشود افزایش فعالیتهای اجتماعی است تا به این وسیله از انزوا و تنهایی فاصله بگیرند و با کسب موفقیتهای اجتماعی، روحیه بهتری داشته باشند.
دختران مجرد باید مشغولیتهایی برای خود تعریف کنند تا دچار احساساتی مانند در خود فرورفتن، غم و افسردگی نشوند. همچنین، آنها باید با کمک مشاور از بار فشارهای روحی خود بکاهند. یکی از تعاریف مشاوره کمککردن به فرد است تا بتواند با واقعیت رابطه مفیدتری برقرار کند. دختری هم که تاکنون فرد شایستهای برای ازدواج پیدا نکرده، باید برنامههایی مانند ادامه تحصیل، تولیدات علمی، فعالیتهای هنری و… داشته باشد تا به سلامت روحی او کمک شود. همچنین، این حضورهای اجتماعی میتواند زمینهای برای ازدواج باشد. درواقع، انسان نباید احساس کند چون ازدواج نکرده، همه راهها به رویش بسته شده است؛ راههای دیگری هم وجود دارد که فرد میتواند در زندگی خود تجربه کند.
این دخترها باید به خودشان توجه کنند، نیازهای خودشان را مدنظر قرار دهند و به هیچوجه خودشان را فراموش نکنند. آنها باید عزت نفس را در خودشان تقویت کنند و وارد فعالیتهای اجتماعی شوند که شادی و طراوت به آنها بدهد و مورد علاقهشان باشد. با حضور در جمعها و گروههای مختلف اجتماعی میتوانند زمینه افسردگی را از بین ببرند و زندگی مثمرثمری را برای خود رقم بزنند. درواقع، نباید موفقیت در زندگی را لزوماً در ازدواج خلاصه کرد. ما میتوانیم ازدواج نکنیم اما آدمهای موفق و شادی باشیم و میتوانیم هم ازدواج کنیم اما آدمهای موفق و شادی نباشیم. از اینرو، باید این نگرش را که شادی و موفقیت تنها با ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در ذهنشان اصلاح کنند.